
“من! گاهی مینویسم، با عشق و پرانرژی میرقصم، گاهی کمی بلند برای خودم و به تازگی برای دخترم در گام های نزدیک به سوپرانو میخوانم و مشتاقانه به روی صحنه میروم. صحنه جایی است که میتوانم آدم ها را به سمت خود جذب کنم و صادقانه بگویم از تمرکز توجهشان به سمت خود، به خود میبالم. دوست دارم در مسیر تئاتر من هایی که روزمرگی فرصت بودنش را برایم مهیا نمیکند روی صحنه تجربه کنم.”
Maryam

Am liebsten verwende ich mein Körper um zu sprechen, denn nur mein Körper zeigt mein wahres Ich.
Die Bühne ist, wo ich frei reden kann.
Negar

من رو به جلو حرکت میکنم حتی شده با قدم های کوچک
Roshanak

من یه مهندس مکانیکم که عاشق گل و گلدونم و معتاد سفر کردن! تئاتر تنها وجه هنری منه که منو از لای موتور و جعبه دنده و اگزوز ماشین میکشونه روی صحنه و بهم این فرصت رو میده که بتونم پامو بکنم توی کفش یه شخصیت دیگه و راه رفتنش و جای اون بودن رو تجربه کنم. از طرفی هم صحنه ی تئاتر برای من جایی که میتونم فقط چند ساعت هم که شده خودم نباشم! من عاشق نقش هایی ام که تا امروز بازی کردم و نقش هایی که هنوز بازی نکردم ولی مشتاقانه و بی صبرانه انتظارشون رو میکشم
Ghazal